بررسی کتاب ساختن برای ماندن ؛ خلق شرکت های موفق

شرکتهای آینده نگر درس های زیادی برای آموزش به ما دارند. آنها شرکت هایی با سابقه ایی طولانی از موفقیت هستند و به عنوان جواهری در تاج صنایع خود می درخشند. از این گذشته، موفقیت آنها پایدار است، آنها حتی وقتی رهبران بزرگ شان بازنشسته می شوند و محصولات شان منسوخ می شوند، باز هم موفق می شوند. دوباره و دوباره موفق می شوند. گویی چون خدایان افسانه ای جادو شده اند به پیروزی …

کتاب ساختن برای ماندن عجیبانه ایی از راز و رمزهایی است که جیم کالینز با استادی تمام عیارش، آرام در گوشتان زمزمه می کند و رویایی از جنس دست یافتنی ها برایتان ترسیم می کند و قدم به قدم در این راه همراهی تان می کند. آنچه در ادامه می خوانید تلاشی است برای ساختن آنچه که بر جای می ماند.

داستان ساختن برای ماندن

بهترین روش برای موفقیت الگو برداری از شزکت هایی ست که در این راه پیشرو بوده اند. جیم کالینز و جری پوراس با استفاده از این دانش به دنبال راز ماندگاری شرکت هایی بوده اند که در نوع خود یکتا بودند. آن ها برای آموختن صحیح ابتدا لیستی از ۱۸ شرکت آن روزها که آینده نگر بودند، همراه با رقبای موفق شان نوشتند. ۱۸ شرکت انتخاب شده بزرگانی همچون والت دیزنی، هتل های ماریوت، مرک و … بودند که در این مطالعه قرار گرفتند. شرکتهای آینده نگر سپس با شرکتهای موفقی که رقیبشان بودند مقایسه شدند: شرکتهایی که محصولات و بازارهای مشابهی داشتند اما در عین حال از عملکرد بسیار خوبی نیز برخوردار بودند.

سپس هر دو گروه از شرکتها در طول عمر قابل ملاحظه خود مورد بررسی قرار گرفتند (میانگین تاریخ تأسیس برای هر دو گروه در دهه ۱۸۹۰ بود). بر اساس حجم گسترده ای از داده ها از مصاحبه ها، گزارش های سالانه، صورت های مالی، مقالات خبری و منابع دیگر، همه جنبه های این شرکت ها مورد مطالعه قرار گرفته است، از ساختارهای مالکیت آنها گرفته تا فرهنگهایشان.

برای درک موفقیت فوق العاده شرکت های آینده نگر، این واقعیت را در نظر بگیرید: اگر در سال ۱۹۲۶ یک دلار در سهام آنها سرمایه گذاری کرده بودید، آن دلار تا سال ۱۹۹۰ تقریبا ۶۳۵۶۶ دلار ارزش داشت. اگر یک دلار سرمایه گذاری در شرکت های موفق را داشتید، حالا آن را با ۹۵۵ دلار مقایسه کنید تا ببینید که عملکرد شرکتهای آینده نگر چقدر چشمگیر است. در ادامه به چند ویژگی از شرکت های آینده نگر می پردازیم.

شرکت های آینده نگر و خلق رهبران

در کتاب ساختن برای ماندن جیم کالینز و همکارش از کشفی صحبت کردند که اکثر مردم خلاف آن را باور داشتند. موفقیت یک شرکت آینده نگر وابسته به ایده های بزرگ نیست. به عنوان مثال بنیانگذار سونی تصور خاصی در مورد محصولاتی که شرکت خود تولید می کند نداشت. وی در واقع پس از تأسیس شرکت، یک جلسه طوفان مغزی را برای ارزیابی ایده های تجاری برگزار کرد.

بیل هیولت و دیو پاکارد نیز هنگام تأسیس هیولت پاکارد (HP) ایده خاصی در ذهن نداشتند. آنها ایده های تقریباً متنوعی را بررسی کردند. از این رو، به نظر می رسد ایده های خوبی برای شروع یک شرکت آینده نگر لازم نیست. همچنین رهبران برجسته و کاریزماتیکی نیز نداشتند.

پس، رمز موفقیت پایدارشان چه بود؟ بسیاری از شرکت های موفق رقیب دارای ایده های عالی و رهبری قوی بودند، اما سرانجام همه از شرکت های آینده نگر عقب افتادند. چرا؟

شرکت های آینده نگر در صدر سازمان خود از افراد فوق العاده ای برخوردار بودند، آن ها غالباً افراد کم نظیر یا بی نظیری بودند. آن ها به جای تمرکز بر روی یک محصول واحد یا یک رهبر، شرکتهای خود را به سازمانهایی برجسته تبدیل کردند که دائماً ایده های بزرگ و رهبران بزرگ را فریب می دادند. در واقع خط مشی توسعه شرکت محصول نبود، بلکه خود شرکت بود که دائماً مستقل از هر شخص یا ایده ای پیشرفت می کرد.

شرکت های آینده نگر و داشتن اهدافی بزرگ و مبهم

برای پیشبرد پیشرفت، شرکتهای آینده نگر غالباً اهداف بسیار جسورانه ای دارند که آنها را کاملاً متمایز می کنند.آن ها آنقدر بلندپروازانه هستند که به خصوص برای افراد معمولی غیر واقعی به نظر می رسد. با این وجود، آنها به اندازه کافی از بینشی روشن و ملموس برخوردار هستند تا بتوانند در سازمان، انرژی خود را بروی هدفشان متمرکز کنند.

یک نمونه مشهور از این اهداف بزرگ و مبهم توسط جان اف کندی در سال ۱۹۶۱ تنظیم شد و هنگامی که او اعلام کرد ایالات متحده یک مرد را به ماه می فرستد و تا پایان دهه با خیال راحت بر می گردد. در آن زمان، این یک تعهد تقریبا شجاعانه و جسورانه بود، اما باعث شد ایالات متحده آمریکا با جدیت به جلو حرکت کند.

حتی این برنامه فضایی پس از مرگ کندی ادامه یافت، شرکت های آینده نگری که جیم کالینز و جری پوراس در کتاب ساختن برای ماندن از آن ها نام برده اند اهداف بزرگ و مبهم شان را تحت هر شرایطی ادامه داده اند حتی با وجود مدیر عامل جدید یا رئیس جمهور جدید. آن ها همیشه مطابق با ایدئولوژی اصلی شرکت یا مجموعه جلو رفته اند.

شرکت های آینده نگر و اجرای ارزش ها

در حالی که بسیاری از شرکت ها ادعا می کنند که ارزش های آرمان گرایانه را تشویق می کنند یا پیشرفت مداوم را پذیرفته اند، اما در عمل این مسئله بسیار کم مشاهده می شود. از طرف دیگر، شرکت های آینده نگر مورد مطالعه، توانستند با ایجاد سازوکارهای مشخصی که بر زندگی روزمره و تصمیمات کارکنان تأثیر می گذارد، ارزش های خود را به واقعیت تبدیل کنند.

شرکت های آینده نگر فقط در مورد پیشرفت مداوم صحبت نمی کنند. آنها مکانیسم هایی را برای اطمینان از این امر ایجاد کردند. به عنوان مثال، وال مارت رشد مداوم را با مقایسه فروش هر روز با فروش سال قبل مورد استفاده قرار داد.

شرکت های آینده نگر همچنین در دراز مدت اقدامات مشخصی انجام دادند. آنها بسیار بیشتر از شرکتهای موفق مورد مقایسه در ایجاد فن آوری های جدید و شیوه های تجاری، آموزش و توسعه سرمایه انسانی خود و همچنین در حمایت از تحقیق و توسعه سرمایه گذاری کرده اند.

به عنوان مثال، هنگامی که مرک می خواست به یک نیرو در تحقیقات پزشکی تبدیل شود، به محققان خود اجازه داد تا یافته های خود را در مجلات دانشگاهی که در آن زمان برای شرکت های خصوصی بسیار غیر معمول بود منتشر کنند. همچنین تصمیم گرفت که فرآیند توسعه محصول باید براساس تحقیقات انجام شود نه بازاریابی، همانطور که ​​در بسیاری از شرکت های دیگر انجام شده است. این دانشمندان برتر را به آزمایشگاه های مرک جلب کرد.

شرکت های آینده نگر فقط صحبت نمی کنند، آنها برای اجرای ارزش های خود اقدامات مشخصی انجام می دهند.

جیم کالینز و جری پوراس

جیم دارای مدرک لیسانس در علوم ریاضی و MBA از دانشگاه استنفورد، و دارای مدرک دکترای افتخاری از دانشگاه کلرادو است و فارغ التحصیل دانشگاه کلرمونت است. در سال ۲۰۱۷، فوربس جیم را به عنوان یکی از ۱۰۰ ذهن بزرگ کسب و کار در زندگی انتخاب کرد. جیم تحت هدایت یک کنجکاوی بی امان، کار تحقیق و تدریس خود را در دانشکده تحصیلات تکمیلی استنفورد شروع کرد و در آنجا در سال ۱۹۹۲ جایزه آموزش عالی را دریافت کرد.

جیم علاوه بر کار خود در بخش تجارت، اشتیاق به یادگیری و تدریس در بخش های اجتماعی از جمله آموزش، مراقبت های بهداشتی، دولتی، سازمان های مبتنی بر ایمان، سرمایه گذاری های اجتماعی و افراد غیرانتفاعی با محور دارد. در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳، او افتخار خدمت به عنوان قرار ملاقات دو ساله را به عنوان کلاس ۱۹۵۱ صندلی تحصیل رهبری در آکادمی نظامی ایالات متحده در وست پوینت داشت.

جری پوراس، استاد رفتار سازمانی برجسته ایی است. وی تحصیل کرده کالج تگزاس وسترن است و مدرک MBA خود را از دانشگاه Cornell و دکترای خود را از دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس دریافت کرد. از جمله افتخاراتی که وی کسب کرده است جایزه Brilliante از انجمن ملی MBA اسپانیا، جایزه سیب نقره ای از انجمن فارغ التحصیلان دانشکده بازرگانی استانفورد و مدال کانتر از دانشکده روانشناسی است. وی در سال ۱۹۷۲ به دانشکده استنفورد پیوست. پروفسور پوراس به عنوان یک عضو هیئت علمی دانشکده خدمت کرد.

در پایان

شرکت های آینده نگر با پایدار ماندن در برابر ایدئولوژی های اصلی خود، در حالی که هنوز هم بی امان به دنبال پیشرفت هستند، به موفقیت فراتر از انتظار خود برسند. ایدئولوژی اصلی یک شرکت شامل ارزش های اصلی آن است و به دلیل وجود آن موفقیتی فراتر از سود یا ارزش سهامداران بدست می آید. شرکت های آینده نگر همچنین با تعیین اهداف جسورانه و با ایجاد مکانیسم های اساسی برای تحقق سیاست های خود، پیشرفت مداوم را تحریک می کنند.

دربارۀ نویسندۀ مطلب: بی‌تا براتی ؛ فارغ‌التحصیل ارشد بازاریابی، مشاور و مترجم کتاب رهبری اقیانوس آبی