سبد خرید

هوش هیجانی چیست و چرا اهمیت دارد؟

زمان مطالعه: ۸ دقیقه

هوش هیجانی در کسب و کار یا توانایی درک احساس خود و دیگران صرفنظر از اینکه کسب وکار شما در چه موقعیتی قرار دارد، بسیار حیاتی است. با توسعه مهارت هوش هیجانی می توانید بر دیگران فائق بیایید و با افراد دشوار با موفقیت کار کنید و مشکلات پیچیده را برطرف کنید و احتمالاً باعث افزایش درآمد و رضایت شغلی خود شوید. اریک لوپتون، مدیرعامل Life Saver Pool Fence گفت: «درک احساسات خود و کنترل آنها و درک سایر افراد ممکن است مهمترین سرمایه برای همکاری با دیگران باشد. »در مطالعه ای که در ژورنال رفتار حرفه ای منتشر شده، جوزف سی جوزف رود، استاد مدیریت دانشکده تجارت فارکر در دانشگاه میامی اوهایو، و همکاران وی دریافتند که هوش هیجانی با حقوق بالاتر و افزایش رضایت شغلی در ارتباط است.

خبرگزاری بیزنس نیوزدرباره هوش هیجانی و موفقیت شغلی وقتی در محیط کار به آن احتیاج دارید و پنج مؤلفه هوش هیجانی بالا و اینکه چگونه می توان مهارت های هوش هیجانی خود را تقویت کرد با کارشناسان صحبت کرد.

هوش هیجانی در تجارت چیست؟

لوپتون هوش هیجانی را توانایی آگاهی، مدیریت و کنترل احساسات تعریف می کند. همچنین شامل توانایی همدلی با دیگران نیز می شود. اوگفت: “هوش هیجانی برای همه نوع روابط از شخصی تا حرفه ای بسیار مهم است.”

به همین ترتیب، رود اظهار داشت که هوش هیجانی تقاطع احساسات و توانایی عمومی ذهن است. لوپتون افزود:« هوش هیجانی به این معناست که فرد به طور فعال به احساسات فکر کند یا از احساسات به عنوان اطلاعات مهم در موقعیتی مشابه استفاده کند مانند رخدادها و نظرها. هوش هیجانی و مهارت افراد بسیار مهم است، زیرا افراد بخش مهمی از هر شغل هستند. به گفته رود احساسات بخش مهمی از اطلاعات هستند که باید در تصمیم گیری مورد توجه قرار گیرند. علاوه بر این، هوش هیجانی شامل توانایی استفاده از احساسات برای افزایش انگیزه و تمرکز و همچنین توانایی حذف کردن احساسات کوتاه مدت قوی جهت تمرکز بهتر روی وظایف مورد نظر می باشد. به دلیل نقش قدرتمند عواطف هنگام برنامه ریزی اهداف و برقراری ارتباط با زیردستان، مدیران باید از احساسات منفی خود که گاهی در محیط کار فوران می کنند و باعث واکنش های منفی می شوند آگاه باشند.

پنج مؤلفه مشترک هوش هیجانی

کانلی هایوارد استاد ارشد هوش هیجانی، پنج مؤلفه هوش هیجانی را توضیح می دهد:

  • خودآگاهی، توانایی تشخیص و درک احساسات و تأثیر آن بر احساسات خود و اطرافیان می باشد.
  • خودتنظیمی عبارت است از توانایی تفکر قبل از اقدام و قضاوت درباره یک وضعیت، فرد یا تجربه. با خودتنظیمی، هدایت مجدد انگیزه های مختل کننده ضروری است.
  • آگاهی اجتماعی شامل درک وضعیت عاطفی اطرافیان است. به عبارت دیگر، این توانایی معادل حس کردن درجه حرارت عاطفی یک اتاق است. آگاهی اجتماعی شامل شناخت تأثیر کلمات و رفتار شما بر دیگران است.
  • تنظیم اجتماعی، توانایی تأثیرگذاری بر احساسات دیگران است. مقررات اجتماعی شامل دانستن اینکه چه موقع برای تأثیرگذاری بر وضعیت عاطفی دیگران مناسب است و چه زمانی مناسب نیست.
  • انگیزه، اشتیاق شما به کار است که فراتر از پول، شناخت یا ارتقاء است.

چرا باید به هوش هیجانی اهمیت دهید؟

شاید تعجب کنید که چرا این موضوع در کسب و کار مهم است و چرا به آن احتیاج دارید. همانطور که هایوارد خاطرنشان می کند، رهبران افرادی را تحت تأثیر و راهنمایی قرار می دهند که از پیشینه ها، دیدگاه ها و خلق و خوی های مختلف می آیند و به سطح بالاتری از هوش هیجانی نیاز دارند. برای تصمیم گیری و مدیریت استرس ضریب هوشی بالا مورد نیاز است. یک رهبر باید وضعیت عاطفی خود، عواطف دیگران را بشناسد و باید بتوانند به طور انتخابی از آن اطلاعات (یا حذف آن) استفاده کنند تا تصمیمات حساب شده و درستی بگیرند. هایوارد گفت: «مدیران مجهز به هوش هیجانی بالا قادر به خنثی کردن موقعیت های پرتنش و حل مشکلات مثبت ضمن حفظ سر و وضوح آرام هستند».


چگونه می توانید از نظر هیجانی باهوش تر شوید؟

رهبران می توانند با تخصیص وقت جهت یادگیری درباره افراد و آگاهی بیشتر از احساسات خود، هوش هیجانی خود را تقویت کنند. اگر بخاطر برای شناخت احساسات خود و نوع واکنش های تان نسبت به دیگران در حال تمرین هستید بدانید که به مرور زمان همدل تر و عاطفی تر خواهید شد. لوپتون می گوید: «درست است که برخی از افراد به طور ذاتی از نسبت بالاتری به دیگران برخوردارند، اما می توان با صبر و فداکاری این ویژگی را افزایش داد. وقت گذاشتن برای آشنایی با روحیات اطرافیان و پیگیری آگاهانه همدلی می توانید به هوش هیجانی موثری دست پیدا کنید.اگر به دیگران نگاه کنید و بازتابی از خودتان در آنها ببینید، می توانید با روشی دلسوزانه تر با آنها رفتار کنید.»


چگونه می توانید از هوش هیجانی برای پیشرفت استفاده کنید؟

با بهبود مهارت در این زمینه، علاوه بر بهبود روابط رئیس و همکاران ممکن است به افزایش حقوق و مزایا نیز منجر شود. مطالعه رود نشان داد که افراد دارای هوش هیجانی بالا، نسبت به افرادی که از این مهارت خود استفاده نمی کنند، به طور متوسط ​​حقوق بالاتری دریافت می کنند. برای سنجش هوش هیجانی، رود و همکارانش از شرکت کنندگان خواستند که چندین مسئله عاطفی که دارای پاسخ های صحیح و غلط بودند را حل کنند، چیزی شبیه به تست ضریب هوشی. در این مطالعه به  شرکت کنندگان عکس هایی از چهره افراد نشان داده شد و از آنها خواسته شد تا احساسات خاص را شناسایی کنند. هم چنین سناریوهای مختلفی به شرکت کنندگان ارائه شد و از آنها خواسته شد بهترین پاسخ را انتخاب کنند. رود می گوید:« پس از این تحقیق، استدلال مان این بود که هوش هیجانی باید به موفقیت و دستمزد بیشتر در لایه های بالای سازمانی مرتبط باشد جایی که رهبری نسبت به خود شغل جایگاهی مهمتر تلقی می شود.»

اما ارتباط بین هوش هیجانی بالا و حقوق بالا چیست؟

برد فلاورز، از سهامداران آژانس برندسازی بوتیک Bullhorn Creativeمی گوید :« این ویژگی کیفی مهم کمک می کند موقعیت ها و زمان درخواست های خود را به درستی و دقت تشخیص دهید. دشوارترین بخش دریافت حقوق بیشتر درخواست آن است. هوش هیجانی شما را به ابزاری مجهز می کند تا بتوانید لحظه مناسب درخواست را تشخیص دهید و یاد می گیرید که چگونه از مخاطبتان درخواست مناسبی کنید و  در صورت دریافت هرگونه پاسخی چگونه رفتار کنید.»

جنیفر هنکوک، بنیانگذار سیستم های یادگیری افزود: «افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند به طور معمول حقوق بالاتری دارند زیرا تمایل به تولید بیشتر دارند. افرادی که در کار با افراد دیگر خوب رفتار می کنند و باعث می شوند دیگران نیز همکاری با آنها را دوست داشته باشند، تمایل به کار بیشتری دارند. آنها از شهرت خوبی برخوردار هستند زیرا مردم دوست دارند با آنها همکاری کنند.»

نمونه های دیگری از هوش هیجانی در تجارت

وقتی یک رهبر باید عملکرد یکی از اعضای تیم را اصلاح کند، ممکن است آن عضو دفاعی شود و به شیوه نامناسب یا بی ادبانه واکنش نشان دهد. رهبر برای خنثی کردن خشم و ناامیدی باید هوش هیجانی شخصی خود را به کار گیرد و همچنین اطمینان حاصل کند که زیردستان آنچه را که از آنها خواسته شده را درک می کنند.

موضوع مکرر دیگر یکی از اعضای تیم است مثلاً یک نیروی اجرایی خوب مانند یک فروشنده برجسته به طور مداوم باعث می شود به افراد دیگر سازمان احساس حقارت یا توهین القا شود. اینگونه اعضای سمی این توانایی را دارند که از هوش هیجانی کافی برای عقد قراردادها استفاده کنند اما نسبت به خسارت وارده به اطرافیان حساس نیستند. مثال محبوب من از هوش هیجانی این است که وقتی نسبت به موضوع یا وضعیتی از کوره در رفته اید، پاسخی بعنوان ایمیل ارسال نکنید. حمله نکنید و باعث سلب اعتماد دیگران نشوید. وقت بگذارید، روی خودتان کار کنید و در موقعیتی به آن موضوع واکنش نشان دهید که از همه حقایق و جزئیات آن آگاه باشید. اگر کنترل خود را از دست بدهید و دکمه ارسال را فشار دهید، ممکن است بعداً بسیار پشیمان شوید.

در چنین مواقعی به همکار یا رئیستان بگویید: لطفا دست نگه دارید، چند دقیقه به من فرصت بدهید تا قبل از پاسخ افکارم را یکجا جمع کنم. حتی اگر از آن رخداد ناراحت هستید، نباید آثار ناراحتی در چهره تان هویدا باشد. موافقید؟

روش هایی وجود دارند که می توانید در موقعیت های بسیار پُر بار از هوش هیجانی استفاده کنید. این کار به شما کمک می کند تا مشکل را حل و راه حل های بهتری ارائه دهید. علاوه بر این اگر می خواهید با همکارانتان رو راست و خاص تر باشید، با هم همفکری کنید. تامل عمیق به خصوص تفکراتی که باعث می شود ذهنتان را اسکن کنید، مخصوصاً زمانی که استرس دارید، به شما در توانایی ایجاد تعادل در احساسات هنگام تصمیم گیری ها کمک خواهد کرد.

تست های هوش هیجانی

تست هایی می توانند بینش ارزشمندی ایجاد کنند. با ارزیابی آن، محک زدن خود و شناخت بیشتر از احساسات خود و اطرافیان، می آموزید که چگونه:

  • استرس را بهتر مدیریت کنید.
  • به طور مؤثر ارتباط برقرار کنید.
  • با دیگران همدلی کنید.

یک رهبر قوی باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

در حال بارگذاری ...