کتاب شدن | مجموعه ای از خاطرات میشل اوباما

کتاب شدن نوشته ی میشل اوباما توسط نشر هورمزد منتشر شده است. این کتاب مجموعه ای سه جلدی است از خاطرات بانوی اول آمریکا از دوران کودکی تا زمان ورورد به کاخ سفید. کتاب شدن از پرفروش ترین کتاب های سال ایالات متحده ی آمریکا است. همچنین در لیست پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز و سایت آمازون قرار دارد.

میشل اوباما با زندگی پر از معنا و موفقیتش، به عنوان یک الگو  برای زنان دوران ما ظاهر شده است. این بانوی اول ایالات متحده آمریکا – اولین آمریکایی آفریقایی – به مطرح‌کردن و فراگیرتر ساختن کاخ سفید در تاریخ کمک کرد و در عین حال خود را  یک حامی قدرتمند برای زنان و دختران در آمریکا و سراسر دنیا  می‌دانست.

پاراگرافی از کتاب

شنبه شبی در اواخر ماه مه، باراک مرا بیرون برد. در عرض چهار ماهی که رئیس جمهور شده بود، هرروز روی یافتن راه حل های گوناگون کارکرده بودتا به وعده های متعددی تحقق بخشد که در طول مبارزات انتخابی به رای دهندگان داده بود؛ حالا هم داشت به قولی که به من داده بود عمل می کرد. به نیویورک می رفتیم تا شام بخوریم و نمایشی تماشا کنیم.

سال ها در شیکاگو، هفته ای یک شب، با هم بیرون می رفتیم و این برای ما بخشی مقدس از زندگی مان بود، نوعی سرگرمی که برای خود ایجاد کرده بودیم و تحت هر شرایطی آن را حفظ می کردیم. من عاشق حرف زدن با شوهرم سر میزی کوچک در اتاقی کم نور بودم. همیشه اینطور بودم و امیدوارم همیشه اینطور بمانم.

باراک شنونده خوب، صبور و فهیمی است. عاشق این هستم که وقتی می خندد، سرش را به سمت عقب می برد. عاشق برقی هستم که در چشمانش است و آن مهربانی که در عمق وجودش نهفته است. برای ما دو نفر نوشیدن و غذا خوردن در آرامش همواره راهی برای بازگشت به گذشته است؛ بازگشت به همان اولین تابستان داغی که همه چیز، با اشتیاقی شدید، بین ما شروع شد.

میشل اوباما

میشل لاوون رابینسون اوباما در ۱۷ ژانویه ی ۱۹۶۴ در شیکاگو به دنیا آمد. وی در ۲۸ سالگی با باراک اوباما ازدواج کرد و دارای دو فرزند دختر است. او نخستین زن آمریکایی-افریقایی تباری است که به مدت ۸ سال بانوی اول ایالات متحده ی آمریکا لقب گرفت. میشل دانش آموخته ی رشته ی حقوق در مقطع دکتری از دانشگاه هاروارد است.

پشت جلد کتاب اول | من شدن

مشکل این پیانو بی عیب بودنش بود! از سطح به دقت گردگیری شده ی پیانو، تنظیم دقیق سیم های داخلی آن و ۸۸ کلید سیاه و سفید مرتب و بی عیب آن معلوم بود که پشت پیانویی بی نقص نشسته ام. مشکل این بود که من به این بی نقصی عادت نداشتن و هرگز در عمرم با چنین چیزی مواجه نشده بودم. سعی کردم وحشتم را بروز ندهم. در جست و جوی پناهگاه صورت مادرم بودم؛ اما در عوض شخصی که می شناختم از ردیف جلو بلند شد و به آرامی به سمت من روانه شد… او تقریبا مثل فرشته ای بالای سر من رسید. شاید او هراس مرا درک کرد. شاید او می دانست که نابرابری های جهان دارند بی سر و صدا برای اولین بار خود را به من نشان می دهند. کافی بود که باور کنم می توانم….

پشت جلد کتاب دوم | ما شدن

وقتی باراک به شیگاگو برگشت، حضورش مانند آبی بر آتش بود؛ نوشدارویی بود که همه دردها را تسکین می داد. او نگرانی هایم را درک می کرد. صدای او تنها صدایی بود که به من می گفت به پیش بروم. نگرانی ها را پاک کنم و همان کاری را انجام دهم که مرا خوشحال می کند. این صدا می گفت: خارج شدن از مسیر آشنا و تن سپردن به دنیای ناشناخته ها اصلا ایرادی ندارد؛ زیرا آن ها قرار نیست ما را از پا آورند. بارک مرتب به گوشم می خواند: «نگران نباَش، به خوبی از عهده اش برمیآیی، دوتایی حلش می کنیم.» در دنیایی که ما را باور نداشت، داشتیم برای ما شدن تلاش می کردیم…

اپرا وینفری، مجری سرشناس آمریکایی، درباره کتاب شدن می گوید: «کتابی پر از رازهای مگویی که دوست دارد بدانید؛ پر از چیزهایی که شاید به گوشتان حورده باشد و شاید هیچ گاه نشنیده باشید. میشل اوباما کتاب شدن را چنان خوب به رشته تحریر درآورده است که می توانم از ورای واژه ها صدایش را بشنوم و همه احساسش را درک کنم. من این کتاب را برای باشگاه کتابم انتخاب کرده ام.»

پشت جلد کتاب سوم | بیشتر شدن

برای کسب عنوان بانوی اول مفتخر و هیجان زده بودم؛ اما حتی برای یک ثانیه هم فکر نکردم که به سرعت می توانم در نقشی راحت و باشکوه قرار بگیرم؛ کسی که کلمه «اول» و «سیاه» را با خود یدک می کشد هرگز نمی تواند چنین فکری کند. من در پای کوه ایستاده بودم و می دانستم که خودم باید از این مسیر سخت صعود کنم و محبوب شوم. جایگاه جدید سوال و جوابی درونی و قدیمی را در وجودم زنده می کرد. همان سوال و جوابی که تمام راه دبیرستان را با من طی کرده بود. همان سال هایی که ناگهان، خودم را در چنگتال شک دیده بودم. همان وقت یاد گرفته بودم که گاه باید اعتماد به نفس را از درون خود فرا بخوانی. من هر بار که مشغول صعود کردن بودم، بارها و بارها همین کلمات را برای خودم تکرار می کردم. «آیا به اندازه کافی خوب هستم؟ بله هستم.» حال زمان آن بود که به چیزی بیشتر از خودم تبدیل شوم…

خلاصه کتاب شدن

کتاب شدن در سه بخش مختلف تالیف و ترجمه شده است. در بخش اول کتاب از دوره ی کودکی و جوانی میشل می خوانیم. بخش دوم کتاب داستان آشنایی میشل با باراک اوباما را می خوانیم و بخش سوم و البته آخر به ورود خانواده ی اوباما به کاخ سفید و فعالیت های میشل در سمت بانوی اول امریکا در آن زمان می پردازد.

[ برای دسترسی به اطلاعات بیشتر پیرامون این کتاب می توانید به بررسی کتاب شدن میشل اوباما هم سری بزنید. ]

 

---