نویسنده: ست گادین
مترجم: سعید یاراحمدی
تعداد صفحات: ۲۵۲
عنوان انگلیسی: The Icarus deception
کتاب فریب ایکاروس نوشتهی ست گادین با ترجمهی سعید یاراحمدی توسط نشر آموخته منتشر شده است. به شما میگویند دستی به روی روزمهتان بکشید و آن را پربارتر کنید، دست از پا خطا نکنید، همرنگ جماعت شوید و از دستورعملها پیروی کنید. به شما میگویند غرورتان را زیر پا بگذارید و رویاهایتان را دنبال نکنید. اگر خود را جمع و جور کنید و بخشی از این سیستم باشید و فقط کاری را که به شما گفته شده انجام دهید و همرنگ جماعت شوید، به شما قول یک مشت چیزهای بهدردنخور و پاداش و پول را میدهند.
آنها بدهی، مصرفگرایی و برنامههای تلویزیونی را به شما قالب کردهاند. آنها را به دختران و پسرانتان هم قالب کردهاند. همهی این کارها را باید بکنید تا نوبت درخششتان برسد. نوبت درخششتان رسیده است، دست به کار شوید. ست گادین معتقد است که تواناییتان در پیروی از دستورعملها راز موفقتتان نیست. هر روز بهترین کار، بهترین رهیافتها و بهترین خودتان را از ما پنهان میکنید.
میدانیم چهاندازه دلسوز هستند، افسوس که نظام حاکم بر سازمانها برای دور نگهداشتنتان از افراد و پروژههایی که به آنها اهمیت میدهید، دست به کاری میزنند. جهان چیزی به شما بدهکار نیست، ولی درست سربزنگاه برای تاثیرگذار بودن دری به رویتان باز کرده است. بر باد رفتن آن زمانی که از دست دادهاید، بسیار بد است، ولی بیش از این دست روی دست گذاشتن نابخشودنی است. میتوانید نقش موثری در این جهان ایفا کنید. هماکنون به شما نیاز داریم.
برای اینکه بهتر درک کنیم در کتاب فریب ایکاروس چه میگذرد، بهتر است برایتان یک قصه تعریف کنیم. در جنگل یک حصار چوبی دو و نیم متری بسازید. کمی طعمه پشت آن بگذارید و یک هفته آن را به حال خود رها کنید. روباه زیرک به این سادگی دم به تله نمیدهد و بوی شما را حس میکند و برای روزها از آن حصار دوری میکند. ولی سرانجام میآید و طعمه را میخورد. در آخر آن هفته، برای ساخت یک مثلث، با زاویهی متاسب از حصار نخست حصار دوم را بسازید. پس آن دوباره طعمهای بگذارید.
روباه دوباره برای چند روز از آن حصارها دوری میکند و سپس طعمه را میخورد. در آخر هفتهی دوم، آخرین ضلع آن مثلث را حصار بکشید و برای آن دری بگذارید. پشت آن دوباره طعمهای بگذارید. وقتی آخر ماه به محل این حصار سر بزنید، این روباه در چاردیواری امنش جستوخیرکنان با خوشحالی این سو آن سو میپرد و یگانه کاری که باید بکنید بستن در این حصار است. روباه به دام میافتد.
البته این بلایی است که سر ما میآید. روزگار صنعتی تلهای ساخت که در میان دیوارهایش گیر کردهایم، ولی به یکباره این تله را نساخت، به کمال رساندن این تله سدها زمان برد. و ما به دام افتادیم. با طعمهی دستمزد مناسب و پاداشهای بسیار به دام افتادیم. با امنیت ظاهری این چاردیواری به دام افتادیم. و همین که در بسته شد با ترساندمان از خجالتزده کردنمان و تقویت خطر و وابستگی جامعه به پاداشهای بیشتر و پرزرقوبربرقتر ما را داخل آن نگه داشتند.
ست گادین معتقد است که این شرایط برای ما دردناکتر از آن روباه است. همینطور که روزگار صنعتی جای خود را به اقتصاد ارتباطی داد که همان واقعیت آشکار انقلاب اقتصادی نوینمان است، این حصار هم برچیده شد. دیگر وجود ندارد. ولی بیشتر ما روحمان هم خبر ندارد که دیگر خبری از آن حصار نیست. با اینکه برای نخستین بار بهترین شانسی را در اختیار داریم که فقط یک بار به آدمرو میکند چنان شستوشوی مغزی، ترسانده و با جامعه سازگار شدهایم که گرد هم آمده و چشمبهراه دستورعلیم.
کتاب فریب ایکاروس حول فرضیهی ست گادین میچرخد: اینکه انسانیت و هنرآفرینی را بلدید. برای هنرآفرینی لازم نیست آموزش ببینیم، ولی گاهی برای انجام آن به دنبال اجازه میگردیم. به پیروی کردن از دستورعملها بیش از اندازه بها داده شده است.
[ اگر از مطالعهی مرور این کتاب لذت بردید، پیشنهاد میکنیم به مرور کتاب استثنا باشد هم سری بزنید. ]
|
دربارهی آموزش خواندن یا املا یا ریاضی بحث و جدل بسیاری وجود ندارد. فرض این است که باید سامانهای داشته باشیم که رفتار و هنجارهای فرهنگی و دانش کنونی را منتقل کند. ولی چه کسی نگران پدید آمدن نسل تازهای از هنرمندان شجاع است؟ شجاع زیرا هنرمندان به درون خلا میپرند، شجاع زیرا هنرمندان شکست میخورند، هزینهی هنر آفرینی داشتن ارادهی شکست خوردن و انجام دوبارهی هنر پس از شکست است و این شکستها برای برخی بخشی از دلیل هنرآفرینی است.
آیا از این کار حیاتی دوری میکنیم زیرا آموزشش سخت است یا به این دلیل است که صاحبان صنایعی که نظاممان را اداره میکنند میخواهند سرمان به کار خودمان گرم باشد؟
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.