نویسندگان: النا ال.بوتلو، کیم آر.پاول
مترجم: سیما مومنی
تعداد صفحات: ۳۹۶
عنوان انگلیسی: The Ceo next door
کتاب مدیرعامل بعدی نوشتهی النا ال بتلو و کیم آر پاول با ترجمهی سیما مومنی توسط نشر دانش ماندگار عصر منتشر شده است. کتاب مدیر عامل بعدی از آن دست کتابهای متعارف موفقیت نیست که بیاعتنا به میلیونها فرد شکستخورده، یک چهره موفق را در مرکز توجه و تمرکز قرار دهد و فقط از استعداد و تواناییها همو بگوید؛ بلکه پژوهشی کمنظیر است که به خوبی نشان میدهد این فرصت، فارغ از زندگی شخصی و سرنوشت، به سختکوشی، تقویت توان تصمیمگیری قاطعانه و جسورانه مرتبط است. این کتاب به خوانندگانش نشان میدهد که همه مدیران ارشد اجرایی، که بارها و بارها تصویرشان را دیده و آنها را به عنوان موفقترینهای دنیای کسب و کار شناختهایم، ابرانسان نبودهاند.
کتاب مدیرعامل بعدی نشان میدهد که چگونه افرادی زاذه شده در محلههای کارگرنشین که برای خود تصویری بیش از یک آهنگر، بنا، تعمیرکار ساده یا راننده نداشتهاند با تکیه بر تجربه، قدرت تصمیمگیری و برنامهریزی و آموزش صحیح و هدفمند، تبدیل به مدیرانی شدهاند که شرکتهای بزرگ و کوچک زیادی را به موفقیتهای چشمگیر در حوزه فعالیت خودشان رساندهاند.
اهمیتی ندارد که شما در کجا به دنیا آمدهاید، در چه خانوادهای بزرگ شدهاید و چه جنس، رنگ یا نژادی دارید، برای تبدیل شدن به رهبرانی والابا اهدافی بزرگ، باید توانایی مشخص کردن اهداف و ایجاد فرهنگی بر اساس اصول و ارزشهای خدشهناپذیری ایجاد کنید که هموارکننده مسیر مدیر به سمت موفقیت است.
در کتاب مدیرعامل بعدی میتوانید بخوانید که چگونه راننده یک ماشین زباله، مدیرمالی که شرکتش با بدهیهای سنگین دست و پنجه نرم میکند، مدیرعاملی که شرکتش با سقوط وحشتناک ارزش سهام مواجه شده، از شدت فشار دچار حمله قلبی شده، مدیری خستهکننده برای کارکنان که جز کاغذ، سند، پوشه، زونکن، کتشلوار و بلوز و پیراهن اتوکشیده نمیشناسد و توانایی تشخیص چهرههای نومید و بیانگیزه از مغزهای فعال و پویایی که لباس قرمز هاوایی میپوشند، ندارد؛ میتوانند به مدیران اجرایی قایلی تبدیل شوند که بسیار فراتر از اندازه شرکت و کسبوکارشان، و آنچه خودشان در آغاز فکر میکردهاند، بزرگ و اثرگذار شدهاند.
کتاب مدیرعامل بعدی گجینهای واقعی از تجربیات افرادی است که از چالشهای بزرگی عبور کرده و موفق شدهاند با تکیه بر توان خود و مشاورههای مطمئن دست به کارهایی بزنند، داستان افرادی که بار سنگینی بر دوش دارند و بر لبه تیغ راه میروند اما جسور، هدفمند و مطمئن گام برمیدارند و به دنبال اهداف بسیار بزرگی هستند چون میدانند که «هیچ شوری در کارهای کوچک نیست» و به نقل به مضمون، در جوهای کوچکی که به گودالهای حقیر میریزند، نمیتوان مروارید صید کرد.
[ اگر از مطالعهی مرور این کتاب لذت بردید، پیشنهاد میکنیم به مرور کتاب مدیریت و رهبری به سبک شیخ محمد هم سر بزنید. ]
گری، مدیرعاملی است که افتخاراتش در این است که رهبری است که بین اعضا رضایت و موافقت عمومی ایجاد میکند. او عمیقا به فکر کارکنانش است و میخواهد آنها را راضی نگه دارد. وقتی چند سال پیش استخدام شد، هیئتمدیره تحت تاثیر ارزشها و رفتارهای قابل اعتمادش بودند. اما تمایل گری برای «آدم خوبی» بودن باعث ایجاد فهرستی از الویتهای فزاینده بدون هیچگونه استراتژی متمرکزی شد.
اگر مدیر بازاریابی گری پیشنهاد میکرد که بخش جدیدی از مشتریان بازار را هدف قرار دهند حتی اگر او قبل از آن تصمیم داشت که بر مشتریان اصلی تمرکز کند، قبول میکرد. اگر مدیر املاک او تقاضای تجهیزات جدید و کاذب در اروپا را داشت، پاسخ او باوجود اینکه اروپا در الویت بازار نبود، مثبت بود. تلاش گری برای راضی نگهداشتن همه باعث اختلال عمدهای در عملکرد تیم شد.
الویتها و ابتکارات متناقض موجب اختلاف میان مدیران شد. اجتناب از تعارض به طرز نامحسوسی منجر به سیاستزدگی و و اغماضی عوامانه شد. با تیمی آشوبزده، رقبا شروع به سوءاستفاده کردند و شرکت را از صحنه بیرون راندند. در مدتی کوتاه هیاتمدیره تصمیم گرفت مدیرعاملش را تغییر دهد. زیادی خوب بودن میتواند به یک مشکل ویرانگر برای رهبران تبدیل شود. میتواند هر سه عامل مهم و کلیدی عملکرد یعنی «الویتها»، «انتخاب درست استعدادها» و «ایجاد رابطهای صحیح» را از بین ببرد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.