کتاب مدیریت خود | ۱۰ مقاله ای که از هاروارد باید بخوانید

کتاب مدیریت خود مجموعه‌ای است از ۱۰ مقاله که دانشگاه هاروارد در زمینه‌ی توسعه‌ی فردی منتشر کرده است. این کتاب که بر مدیریت فردی تمرکز دارد توسط سرشناس‌ترین اساتید این حوزه به رشته‌ی تحریر درآمده است. کتاب با مقاله‌ی ارزشمند «مدیریت فردی» اثر پیتر دراکر آغاز می‌شود و سعی می‌کند به خوبی اهمیت و ماهیت موضوع را تبیین کند. هر مقاله با مثال‌ها و داستان‌های جذابی همراه شده است که هنگام مطالعه، خواننده را به فکر وا می‌دارد. نویسندگان تلاش کرده‌اند تحربیات شخصی خود را نیز در خلال هر مقاله با مخاطب خود به اشتراک بگذارند و همین سبب جذابیت دو چندان مقالات شده است.

خلاصه کتاب مدیریت خود

این کتاب شامل مقالاتی در باب مدیریت زمان، انعطاف پذیری، مدیریت انرژی، رهبری و… است. وجه مشترک همه مقالات، تاکید و تمرکز بر حوزه‌ی مدیریت فردی است. این کتاب بر خلاف نامش با ۱۰ مقاله به پایان نمی‌رسد و انتشارات هاروارد به دلیل اهیمت موضوع مدیریت فردی، در پایان کتاب مقاله‌ی دیگری را نیز با عنوان «زندگی خود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟» به مخاطبان خود پیشکش می‌کند.

ساختار مقالات نیز در نوع خود قابل توجه است. ابتدای هر مقاله خلاصه‌ای از مقاله در قالب بخش «خلاصه کلام» ارائه می‌شود که به مخاطب کمک می‌کند سریع‌تر، بهتر و راحت‌تر به پیام اصلی مقاله دست یابد. همچنین در هر مقاله بخشی با عنوان «ایده در عمل» در نظر گرفته شده است که نحوه‌ی به‌کارگیری مفاهیم و ایده‌های هر مقاله را در دنیای واقعی به گونه‌ای ملموس بیان می‌کند.

این کتاب می‌تواند برای رهبر، مدیر، یا فرد بهتری شدن به عنوان منبعی الهام‌بخش و تاثیرگذار مورد استفاده قرار گیرد. با هر میزان شناخت نسبت به خود توصیه می‌شود که خواندن این کتاب را به هیچ وجه از دست ندهید. هر فردی بنا به زندگی و تجربیات شخصی خود می‌تواند از آموزه‌ها و ایده‌های این کتاب به منظور توسعه‌ی فردی خود بهره‌مند شود.

[ اگر از مطالعه‌ی مرور این کتاب لذت بردید، پیشنهاد می‌کنیم به مرور کتاب مدیریت افراد از مجموعه مقالات هاروارد هم سری بزنید. ]

پاراگرافی از کتاب مدیریت خود

وقتی انسان‌ها بتوانند بر احساساتشان کنترل بیشتری داشته باشند، می‌توانند بدون توجه به فشار خارجی که با آن روبرو هستند، کنترل کیفیت انرژیشان را به دست گیرند. به این منظور، ابتدا باید آگاه شوند که در مقاطع مختلف روز چه حسی دارند و این احساسات چه تاثیری بر اثربحشی آن‌ها دارد. بسیاری متوجه می‌شوند که وقتی احساس انرژی مثبتی دارند بهتر عمل می‌کنند. برای آنان شگفت‌آور است که وقتی احساسات دیگری دارند، نمی‌توانند عملکرد خوبی داشته باشند و به طور موثر کارشان را هدایت کنند.

متاسفانه، بدون بهبود متناوب، این توانایی فیزیولوژیکی که برای مدت طولانی احساسات مثبت را حفظ کنیم، نخواهیم داشت. وقتی افراد با درخواست‌های بی‌رحمانه یا مشکلات پیش‌بینی نشده مواجه می‌شوند، چند بار در روز به سمت احساسات منفی گرایش می‌یابند (حالت جنگ یا گریز). آنان زودرنج، بی‌حوصله و نگران خواهند شد و احساس ناامنی خواهند کرد.

این‌گونه وضعیت‌های ذهنی، انرژی انسان را کاهش می‌دهد و در روابط فرد اصطکاک ایجاد می‌کند. این احساس، قدرت تفکر واضح، منطقی و واکنشی را از فرد سلب می‌کند. این احساس، قدرت تفکر واضح، منطقی و واکنشی را از فرد صلب می‌کند. وقتی مدیران یاد بگیرند که چه اتفاقاتی سبب بروز احساسات منفی در آن‌ها می‌شود ظرفیت بیشتری برای کنترل عکس‌العمل‌هایشان می‌یابند.