کتاب کشف شمال حقیقی | بیل جورج

کتاب کشف شمال حقیقی نوشته‌ی بیل جورج با ترجمه‌ی محمدرضا پایدار و شیما قدیری توسط نشر آریانا قلم منتشر شده است. کشف شمال حقیقی به قلم بیل جورج استاد شناخته شده مدرسه کسب و کار هاروارد در حوزه مدیریت و رهبری، حاصل سال‌ها تحقیق و ثبت تجربه‌ی افراد تاثیرگذار در سازمان‌های بین‌المللی است. ثبت تجربه‌ی زیسته‌ی این افراد کمک کرده است تا الگویی (مدلی) شناسایی شود که دیگران نیز بتوانند از آن سرمشق بگیرند. این الگو مثل قطب‌نمایی است که خوانندگان با در دست داشتن آن می‌توانند در مسیر اصل و درست خود باقی بمانند و منحرف نشوند.

 ابزاری که این کتاب در اختیار خواننده قرار می‌دهد ابزار یک روز و دو روز نیست، بلکه وسیله‌ای است که تا مادامی که در فرایند رهبری و یافتن خویشتن خویش در حرکتند بدان محتاجید، خواه در کسب و کار باشید، خواه در زندگی شخصی. درس‌های حاصل از تجبربه‌های منقول این کتاب به زمان و مکانی که این تجربه‌ها در آن ثبت شده‌اند وابسته نیست.

خلاصه کتاب کشف شمال حقیقی

کتاب کشف شمال حقیقی در حالی منتشر می‌شود که دنیا شاید بیش از هر زمان دیگری عمیقا در حال فرورفتن در بحران رهبری باشد. زندگی انسان‌ها در هر نقطه از جهان پیش از پیش پرنوسان و پیش‌بینی‌ناپذیر به نظر می‌رسد بسیاری از رهبران در محکم به دست گرفتن سکان کشتی سازمانشان و هدایت آن به بندرهای ایمن از طوفان ناتوان‌اند. جی‌ای که مجمع جهانی اقصاد در سال ۲۰۱۵ منتشر کرده نشان داده شده ۷۶ درصد افراد بر این باورند که دنیا دچار فقدان جدی رهبری است. اگرچه رهبران کسب و کار بخشی از ناکامی‌های اساسی پس از بحران سال ۲۰۰۸-۲۰۰۹ را جبران کرده‌اند، از نظر مردم، وضعیت آن‌ها فقط کمی بهتر از رهبران سیاسی است.

این کتاب شاید بتواند به ما کمک کند تا مسیرمان را پیدا کنیم. همان‌طور که بیل جورج استدلال می‌کند، اگر رهبران این توانایی را داشته باشند که متوجه شوند چه زمانی از مسیر شمال حقیقی منحرف شده‌اند و موفق شوند اصلاحات لازم را در مسیرشان ایجاد کنند، ملت‌ها نیز می‌توانند همین کار را انجام دهند. قطعا رهبری اصیل آنچه را اکنون از رهبری در اختیار داریم کنار خواهد زد.

[ اگر از مطالعه‌ی مرور این کتاب لذت بردید، پیشنهاد می‌کنیم به مرور کتاب رهبران آخر غذا می‌خورند هم سری بزنید. ]

پاراگرافی از کتاب کشف شمال حقیقی

هدف رهبری اصیل کامل بودن نیست، بلکه مهم این است که خودتان را در عمیق‌ترین سطح ممکن بشناسید. این فرایند نیاز به درون‌نگری، بازخورد و حمایت دارد. پوتراک را همچون کسی که همیشه یاد گرفت و تلاش کرد رهبری‌اش را بهبود بخشد در خاطر داشته باشید. او هیچ‌وقت نمی‌خواست در نظر همکارانش فردی جلوه کند که ارزش اعتماد را ندارد، اما متوجه شد که رفتار تهاجمی‌اش این ذهنیت را در میان همکارانش به وجود آورده است. پوتراک برای موفقیت بر چهره طبیعی‌اش نقاب نگذاشت، بلکه به دنبال این بود که عناصر عمیق‌تری از خودش را که قبلا پنهان بودند بیرون بکشد و داستان‌هایی را با دیگران مطرح کرد که نقاط ضعفش را به نمایش می‌گذاشتند. در نتیجه این کار، همکارانش به شیوه‌‌ی اصیل‌تری توانستند با او ارتباط برقرار کنند.

رهبران اصیل برای کسب بهترین نتیجه از هم‌تیم‌هایشان باید روابط مبتنی بر اعتماد را بر پایه‌ی احترام متقابل ایجاد کنند. هیچ جایگزینی برای این کار وجود ندارد. احترام نیز، مثل وفاداری، بستری برای توانمدسازی ایجاد می‌کند، اما قبل از هر چیز، رهبران باید این احترام را به دست بیاورند. در ادامه به برخی از نمونه‌های رفتاری اشاره خواهیم کرد که رهبران توانمندساز برای کسب احترام کارکنان از خود نشان دادند: رفتارشان با همه یکسان است، فعالانه گوش می‌کنند، از دیگران یاد می‌گیرند، داستان‌های زندگی‌شان را در میان می‌گذارند، حول محور ماموریت سازمان هم‌راستا می‌شوند.